49
يا ربّ صلّ على النبيّ وآله
ما قام حادي أو تلا تالينا
«خداوند خواست كه تو در ميان ما براى بهترين پيامبران مادر باشى.
از اينرو، براى حملِ آن بارِ امانت تو را برگزيد؛ آمنه را آفريد كه امين را بزايد.
آن رحمهاى پاك كه احمد صلى الله عليه و آله را پروراندند و بر او مهر و عطوفت ورزيدند.
و نيز آن اصلاب با كرامت كه احمد صلى الله عليه و آله را منتقل كردند، آيتى از خدا بودند و بدينسان بر ديگر صلبها و رحمها برترى يافتند.
اى بانويى كه روزگار را بهترين جامه پوشاندى و بر تاج آن مرواريد درخشان بودى.
مقامت را نشناختند كه سخن ناروا گفتند و به پيامبر گمان بد بردند.
آيا امّت به پيامبر صلى الله عليه و آله چشم اميد بندند امّا مادرش نوميد گردد؟! حاشا! كه او به مهر مادرش ما را توصيه فرمود.
خداوند خشنودش سازد، آيا باوركردنى است كه آمنه در عذاب باشد؟!
خدا بهتر مىداند دين خود را كجا نهد، ما دين فرزندت احمد صلى الله عليه و آله را پذيرفتيم.
اگر آنجا كه بهترين خلق مدفون است (قبر پيامبر صلى الله عليه و آله ) به خاطر دربرگرفتن استخوانهاى مصطفى صلى الله عليه و آله ، بهترين سرزمينها به شمار مىآيد.
چگونه رحمِ تو جايى كه آن بزرگوار شكل گرفت شرافت ندارد؟! (بنابراين بايد رَحِم تو شرافت بيشترى داشته باشد!).
اى مادر سيد المرسلين صلى الله عليه و آله ، اى جدّۀ زهرا عليها السلام ، شرم و آزرم پياپى از سيمايت مىباريد.
«ابواء» (سرزمينى كه مدفن آمنه است) با فرود آمدنت در آنجا، سعادتمند شد. يادش عطرآگين و خاكش پاكيزه گرديد.
اى آنكه داراى خُلق عظيم و سجاياى خسته بودى! اميدواران چشم به عفو و گذشت تو دوختهاند.
اى رسول خدا معذرت مىخواهيم كه حياى ما و هيبت تو مانع سخن است.
خدايت رتبهاى داده كه به عيسى و موسى و هارون نداده است!
اى آفريدگار، بر پيامبر و خاندانش درود فرست تا زمانى كه آوازهگرى يا سخنسرايى وجود دارد.»