52مىگردد. در آيۀ 126 سورۀ بقره، ابراهيم(ع) به اين ترتيب دعا مىكند كه: خدايا اينجا را شهر قرار بده (رَبِّ اجْعَلْ هٰذٰا بَلَداً) و آن را امن 1 (نيز) قرار ده (آمِناً) و اهل آن را با انواع روزيها بهرهمند ساز (وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرٰاتِ ) كسانى كه به خداوند و روز قيامت ايمان آوردهاند (مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللّٰهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ). در جايى ديگر، گويا ابراهيم(ع) شهر شدنِ آن مكان را به چشم دل مىبيند، و ادعيهاشدر مورد مكّه به ترتيبى ديگر، بيان مىشود: خدايا اين شهر را امنيّت ببخش (رَبِّ اجْعَلْ هٰذٰا بَلَداً آمِناً) و من و فرزندانم را از پرستش بتها، دور بدار (وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنٰامَ ).
2
همچنين دعا مىكند كه: «دلهاى مردمان را به سوى آنان متمايل گرداند (فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النّٰاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ ) و به انواع ثمرات آنها را روزى ده (وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرٰاتِ ). 3 با عنايت به اين كه آياتى از كلام الهى 4 مكّه را «اُمُّالْقُرى» مىنامد، مىتوان اين نتيجه را گرفت كه شهرهاى مسلمانان بايد به گونهاى، با شهر مكّه و با ويژگيهاى آن (توحيد و امنيّت و روزى الهى و فقدان بتپرستى) رابطه برقرار كنند، و از آن الهام بگيرند. علاوه بر آن، اين ويژگىِ عامّى براى همۀ عالم خواهد بود كه چون زمينِ كعبه اوّلين نقطهاى است كه ظاهر شده است، ساير سرزمينها و شهرها بعد از آن ظاهر شده و در واقع به عنوان نسل زمينِ كعبه، در خود عمل مىكنند.