20همين نوع نگرش، يعنى آنها را مساوى و مستقلّ از يكديگر فرض كردن، به تحديد ارتباط اين دو موجود به تنها روابط جنسى منجر مىشود.
به عكس تفكّرات مادّىگرايانۀ حاكم بر جهان كه علىرغم همۀ تبليغاتشان كه از تساوى و حتّى از استقلال زن و مرد از يكديگر مىگويند، و در واقع، و بدون هيچ ترديدى، رابطۀ زن و مرد را تنها از بُعد جنسى مىنگرند، تفكّر الهى قبل از اين موضوع كه البتّه آن را نيز براى دوام و بقاى نسل آدم مقرّر مىدارد، به موضوعات والاى ديگرى اشاره مىكند كه نشان دهندۀ رابطۀ تكاملى اين دو موجود است. به عبارت ديگر، در تفكّر الهيّون زن و مرد در مقابل يكديگر و مستقلّ از يكديگر مطرح نيستند. بلكه اين دو، دو موجودند كه مكمّل و كاملكنندۀ يكديگر هستند. در عين حال، هر دو از «نفس»ى واحد خلق شدهاند. 1 مايۀ آرامش يكديگر هستند 2 و اهميّت آرامش و سكينۀ مورد نظر عمدتاً در وجه معنوى آن نهفته است. «كلمۀ سكينه از مادّۀ سكون است، كه خلاف حركت است، و اين كلمه در مورد سكون و آرامش قلب استعمال مىشود، و معنايش قرار گرفتنِ دل و نداشتن اضطراب باطنى در تصميم و اراده است.» 3