60در انديشه و عقلم استوار و پايدار است، و هرگز به وسيلۀ گفتار مخالفان او، زايل نمىگردد، و اگر در هر چيزى ترديد كنيم، در اين مطلب شكى نداريم كه اگر در انتخاب سخنان بعضى از فقها يا سخنان على تعارض واقع شود، ترجيح با سخنان على - (ع) - است.
بدين سان فخر رازى با گزينش و برترى دادن نظريۀ فقهى على - (ع) - در اين مسأله، فتواى فقهاى آن عصر را رد مىكند، و در مورد ريشۀ تاريخى و سياسى آهسته خواندن «بسماللّٰه...» چنين اضافه مىكند:
اينكه حكومت بنىاميه در جلوگيرى از بلند خواندن «بسماللّٰه...» مبالغه و زيادهروى مىكردند، تلاشى در جهت نابودسازى آثار على - عليهالسلام - بوده است!.
فخر رازى آنگاه مىنويسد: «شافعى» نقل كرده است كه سالى معاويه به مدينه آمد و با مردم نماز جماعت گزارد اما «بسماللّٰه...» نگفت، و هنگام ركوع و سجود «اللّٰهاكبر» نگفت، وقتى سلام آخر را گفت، مهاجران و انصار گفتند: اى معاويه! از نماز ما دزديدى! «بسماللّٰه...» كجا رفت؟! تكبير هنگام سجده چه شد؟! معاويه ناگزير نماز را مجدداً با «بسماللّٰه...» و تكبير خواند. به گفته «شافعى» چون معاويه خليفهاى نيرومند بوده است، اگر بلند خواندن «بسماللّٰه...» از نظر صحابه - مهاجران و انصار - مسلّم و قطعى نبود، توان اظهار و اعتراض به معاويه را نداشتند. 1