29
دوازدهم: مسجد ابىّبن كعب، يكى از قاريان بزرگ مدينه و صحابه بزرگوار پيغمبر صلى الله عليه و آله بوده كه در آن به عبادت و تلاوت قرآن مىپرداخته است.
اينها همه نشانگر اين است كه بقيع در گذشته به اين صورت كه بجز خاك در آن هيچ اثرى ديده نمىشود، نبوده و در آن بقاع متعدد و آثار و ابنيه و درختان انبوه وجود داشته و بيشتر بهصورت يك باغ بوده تا يك زمين خشك و بى آب و علف، ليكن ظاهراً طبق اعتقادات وهابيان، وجود هر گونه بنايى بر قبر انسانها «شرك» و «حرام» است و بهشدت با آن مبارزه مىكنند و به نظرم نه تنها گريه و زارى را براى اموات خويش جايز نمىدانند بلكه هر گونه بزرگداشت و تجليل از فوت شده را نيز حرام مىشمرند.
در بقيع قدم مىزدم و مىديدم كه چگونه برجاى آن آثار و بقاع، تنها خاكزارى باقى مانده است. جا به جا افرادى را مىديدم كه دور از چشم وهابيان، بر مردگان خويش كه پيدا بود تازه دفن شدهاند، مىگريستند و مراقب بودند مأموران متوجه اين ناله و ندبه نشوند.
رواياتى نيز در فضيلت اين قبرستان نقل شده؛ از جمله، از قول يكى از همسران پيامبر صلى الله عليه و آله نقل كردهاند كه آن حضرت شبها، آخر وقت، به جانب بقيع مىرفت و بر آرميدگان آن، سلام و درود مىفرستاد و طلب مغفرت مىكرد و هم ايشان فرمودهاند:
«خداوند به من حكم كرده است كه بر اهل بقيع حاضر شوم و