48هم مىديد و در جاذبه آن قرار مىگرفت، پا به فرار مىگذاشت و كمترين نتيجهاى را از آن مشاهده و قرار گرفتن در جاذبه حق و حقيقت به دست نمىآورد.
مسلم است كه در همۀ جوامع و همۀ دورانها، به خصوص در آن جمعيتهايى كه پيامبران و خداشناسان وجود داشتهاند، جايگاه مخصوصى براى عبادت و تفكرات معنوى ساخته شده است.
اين معابد در حقيقت رصدگاههايى براى نظاره به بىنهايت و ايجاد رابطه ميان بىنهايت بزرگ (اللّٰه) و بى نهايت كوچك (انسان) مىباشند.
در اين رصدگاههاست كه آدميان بدون واسطه با خويشتن روبرو مىشوند و با امواج مقدس وجدان خويش با خدا به راز و نياز مىپردازند.
در هيچ يك از جايگاهها و مسكنهايى كه بشر با دست خود مىسازد، مصالح ساختمانى از آنچه كه هستند تغييرى پيدا نمىكنند، مگر مصالح ساختمان معابد كه با آجر بالا مىرود و مبدّل به روح و جان شفاف مىشود و انوار الهى را در دلها منعكس مىسازد.
اين معابد مانند چشمه سارهايى زلال در ميان سنگلاخها و دشتهاى سوزان زندگى حيوانى آدميان