40
بيايد و هر گونه اعوجاج و كجى را مستقيم سازد، كجاست آنكه براى تجديد احكام آسمانى ذخيره گشته است، كجاست آن مولايى كه چشم اميد امّت اسلامى براى احياء قرآن و حدود قرآن، به سوى او دوخته است، كجاست زندهكنندۀ آثار دين و حياتبخش اهل دين، كجاست درهم شكنندۀ شوكت جباران و تجاوزگران، كجاست ويرانكنندۀ ساختارهاى كفر و نقاق»
كوه ثور و نگاهى از دور
در ميان اين بيابانهاى خشك، كه گرماى خورشيد تن برهنهشان را سوزانيده است، كوهى به نام ثور قد برافراشته كه ديدگان تمامى زائران را به سوى خود مىكشاند. اين كوه نيز همانند نشانههاى ديگرى كه در جاى جاى اين سرزمين آموزگارى براى همگان بوده و همچون فانوسى راه سعادت را هر چه منورتر پيش چشمانمان روشن ساخته است، خودنمايى مىكند. او آموزگارى است كه شرح درس ايمان به پروردگار و لطف پروردگار براى پايدارى اسلام را براى مسلمين مىسرايد. داستانى از هجرت پيامبر و مشكلات آن.
ثور غارى بود كه سه شبانهروز ميزبان حضور بابركت و نورانى پيامبر بود و آن حضرت را در آغوش خود جاى داده بود.
اين غار شاهد معجزهاى الهى بود آن زمان كه تار عنكبوتى بر دهانهاش نقش بست و كبوترى بر مدخل آن لانه