19مىآمد؛ زيرا وقتى پيامبر خدا متولّد شد، عبدالمطّلب بانويى به نام «ثُوَيبه» را احضار كرد و به وى دستور داد، همانگونه كه به حمزه شير داده، به محمّد نيز شير دهد و بدينگونه آن دو، با هم برادر رضاعى شدند.
حمزه و محمّد دوران طفوليت را در خانۀ شيبة الحمد، عبدالمطّلب سپرى كردند و در ميان اين دو طفل الفت و صميميّت عميق حاكم گرديد و محمّد صلى الله عليه و آله در اين دوران و دورانهاى بعد، به حمزه، نه تنها به عنوان عمو و عضوى از اعضاى خانوادۀ عبدالمطّلب، بلكه به ديدۀ برادرى كه گويا از يك پدر و مادر متولّد شدهاند مىنگريست؛ زيرا پيامبر كه در دوران جنينى، پدر را از دست داده بود مانند حمزه تحت كفالت و قيموميّت عبدالمطّلب قرار گرفت و از اين پس محمّد و حمزه در زير يك سقف و در كنار يك سفره و به صورت دو عضو و دو برادر در يك خانواده زندگى را ادامه دادند. اخوّت رضاعى، قرابت ذاتى، هم سن بودن، در كنار هم زيستن و برخوردارى يكسان از عواطف عبدالمطّلب و ...
عواملى بود كه علاقه و الفت آنها را نسبت به هم، روز به روز عميقتر و صميميت متقابل در ميان آنها را براى هميشه پىريزى كرد.
در ازدواج پيامبرخدا صلى الله عليه و آله
وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله قدم به بيست و پنج سالگى گذاشت، و تصميم گرفت با «خديجه بنت خويلد»، آن بانوى عاقله ازدواج