13نكردن اوصاف و فضايل وى، و ساختن داستانها و افسانههاى دروغين شخصيت او را كمرنگ كنند.
مراجعه به منابع حديثى و مجموعههاى اوّليۀ اهل سنت، نشانگر اين است كه خلفاى اموى، همان سعى و تلاشى راكه در كم رنگ كردن شخصيت اميرمؤمنان، على عليه السلام و تحقير ابوطالب و عقيل بهكار بردهاند، به علل و انگيزههاى خاصى، دربارۀ حضرت حمزه عميقتر و در حذف شخصيت او قوىتر عمل كردهاند.
و بدينگونه، با اين مظلوم تاريخ و حديث آشنا مىشويم كه نه تنها شخصيتش در حدّ شخصيت ساختگى دشمنان درجۀ يك اسلام، سردمداران كفر و الحاد و سلسلهجنبانان بدر و احد معرفى نگرديده، بلكه براى موهون و مشوّه ساختن او، مطالب ناروا و نابجايى، كه دون شأن و مقام هر مسلمان است، به ساحت مقدّسش نسبت دادهاند كه متأسفانه گهگاهى به تأليفات خودىها نيز راه يافته است!
اين نوع بينش و حقكشى براى ما، هم تكليفآور است و هم مشكلزا !
تكليفآور از اينرو كه اين عملكرد، ما را موظف مىسازد براى دفاع از مظلومى بهپا خيزيم و در كنار زدن پردههاى تعصب و زدودن غبارهاى ضخيم، كه قرنها بر آن گذشته است، تلاش كنيم و آن چهرۀ تابناك و مظلوم را از پشت ابرهاى تيره و تار به جامعۀ اسلامىمان بنمايانيم.
و اما مشكلزا است؛ از آنرو كه اين حركت موجب شده است حقايق فراوانى در معرفى شخصيت آن حضرت، از