33مىكنم با واسطۀ پيامبرت محمد صلى الله عليه و آله پيامبر رحمت، اى محمد! من به وسيلۀ تو به پيشگاه پروردگارم دربارۀ برآورده شدن حاجات خود توجه كردم تا آن حاجات را برآورده كنى بار پروردگارا شفاعت او را دربارۀ من بپذير. از اين روايت به خوبى استفاده مىشود كه توجه به پيامبر و كمك گرفتن از آن حضرت نه تنها مشروع است بلكه مستحب مىباشد و اين نحوه دعا و توسل اختصاص به زمان حيات آن حضرت ندارد و اگر توسل ممنوع بود پيامبر اسلام از اين گونه دعا در توسل جلوگيرى مىكردند و به آن فرد نابينا مىفرمودند: چرا نزد من آمدى برو به صورت مستقيم از خداوند بخواه كه درخواست از غير خدا شرك مىباشد در صورتى كه پيامبر اسلام نه تنها جلوگيرى نكردند بلكه به او چگونگى توسل را بيان فرمودند و اين نحوه توسل براى پس از وفات آن حضرت نيز صحيح مىباشد و هيچ دليلى بر انكار آن جز تعصّب و ناآگاهى از توحيد واقعى نمىباشد.
3- طبرانى در المعجم الكبير، به سند صحيح از عثمان بن حنيف نقل مىكند: شخصى به جهت حاجتى مكرّر نزد عثمان بن عفّان مراجعه مىنمود، ولى عثمان به خواستهاش توجهى نمىكرد؛ تا اين كه در بين راه عثمان بن حنيف را - كه خود راوى است - ملاقات كرده و از اين موضوع شكايت كرد.
عثمان بن حنيف به او گفت: آبى را آماده كن و وضو بگير؛ به مسجد برو و دو ركعت نماز بگزار و بعد از اتمام نماز، پيامبر را