278همانگونه كه سعدى نيز گفته:
يكى حلقۀ كعبه دارد به دست
عطار در همين زمينه داستانى نقل مىكند كه: وقتى كسىصادقانه چهل حجّ پيادۀ خود را به يك نان فروخت و آن نان را هم به سگ داد، پيرى ملامتش كرد كه تو كارى نكردى و براى حجّ خودت ارزش قائل شدى! تو چهل حج را به نانى فروختى، جدّت آدم بهشت رابه گندمى بفروخت!
توكّل كردۀ كار اوفتاده
عطّار همچنين داستانى را كه از درويشى شنيده، بدين مضمون نقل كرده كه: اگر درخواستن را باز كنم ديگر بسته نمىشود و حرص و نياز من روز به روز افزون مىگردد:
من اين نكته ز درويشى شنودم
كه گفت اندر طواف كعبه بودم