275عطّار نيز خدا را در همه جا مىبيند و عشق به خدا او را از كعبه به بتخانه مىكشاند.
دوش آن بت بيگانه مىداد به پيمانه
وز كعبه به بتخانه زنجير كشانم كرد
* * *
دلى در راه او در كفر و اسلام
ميان كعبه و خمّار دارم
* * *
مرا كعبه خرابات است امروز
حريفم قاضى و ساقى امام است
* * *
چو گبر نفس بيند در نهادم
ز كعبه سوى اغيارم فرستد 1
زهد فروشى و خود نمايى از نظر همۀ صاحبنظران مردود است، اين چنين حجّى كه بر پايۀ تظاهر استوار باشد بت پرستى است نه خداپرستى، عطّار در اين زمينه مى گويد:
برو مفروش زهد و خود نمايى
عطّار اهل درد است و حجّ بى درد را نمىپسندد. او در قصيدهاى گفته:
لبّيك عشق زن تو در اين راه خوفناك
و احرام دردگير در اين كعبۀ رجا...
او مثنوى اشتر نامه را با چند نعت و مدح از ذات احديّت و پيامبر اكرم و ذات و صفات پروردگار آغاز كرده سپس در عزم سفر حج گفته است:
يك دمى اى ساربانِ عاشقان