268ظهير گويا عزم حج كرده، در غزلى به اين تصميم خود اشاره كرده و در ضمن بر اهل ريا و نفاق تاخته است:
از اين مقام كه آهنگ كوى او دارم
فاريابى كعبه را جاى حق پرستان مىداند و مىگويد: اگر حق پرستان به مكّه و كعبه نروند ديگران كعبه و قبله را نمى شناسند كه بروند يانروند. او مىگويد:
در كعبه گر نيايد آن كسكه حق پرست است
كى قبله مىشناسد ديوانهاى كه مست است 2
و مىگويد كعبۀ حقيقى كعبۀ دل است نه كعبۀ گِل و ما آستانۀ اين كعبۀ دل هستيم هر چند عوام توجّهى به آن ندارند ولى زيارتگاه خواص همان دل است.
خاك ره عوام زيارتگه خواص
دل كعبۀ حقيقت و ما آستانهايم 3
ظهير در مدح قزل ارسلان قصايد غرّا و غلو آميزى دارد؛ از جمله دربار او را به كعبه مانند كرده و خورشيد و ماه و آسمان را به آستان بوسى او واداشته است!
سپهر و مهر چو حجّاج كعبۀ اسلام
همو در مدح اتابك اعظم ابوبكر بن محمّد گفته است، عقلا درگاه او را كعبۀ نجات