191مىگويم - در همۀ مباحث - دانشجويان عزيزى كه مىخواهند به تشريح و تحقيق بيشترى بپردازند در اين زمينه بايد به همۀ حرفهايى كه در سالهاى اخير به صورت نوشته و سخنرانى مطرح كردهام مراجعه كنند». 1
من نيز در اين رساله نمى توانم و قصد آن را هم ندارم كه تمام نظريّات و تحليلهاى دكتر على شريعتى را مطرح كنم لذا علاقه مندان را به مطالعۀ دقيق دو كتاب ياد شده سفارش مىكنم. تنها براى آشنايى با ديد اين استاد معاصر در صفحات آينده قسمتى از مطالب ايشان را نقل مىكنم.
در تمام مآخذى كه بررسى و مطالعه نمودهام و از آنان كه به زيارت خانۀ خدا توفيق يافته اند شنيدهام، بهترين و جالبترين لحظۀ سفر خود را وقتى نوشته و گفته اند كه چشمشان به ديدار كعبه روشنى يافته و هر كس به زبانى و به بيانى از آن سخن گفته است.
دكتر شريعتى وقتى به كعبه نزديك مىشود اينگونه مىنويسد:
«... به حومۀ مكّه مىرسى، شهر نزديك است، اينجا به علامتى مىرسى، نشانۀ آنكه اينجا حدّ «منطقۀ حرم» است. مكّه منطقۀ حرم است. در اين منطقه جنگ و تجاوز حرام است. هر كه از دشمن بگريزد و خود را به حرم برساند از تعقيب مصون است. در اين منطقه شكار، قتل حيوان و حتى كندن گياه از زمين حرام است. پس از حملۀ پيامبر به مكّه براى آزاد كردن كعبه از بت پرستى، شخص پيامبر به دست خود اين منطقه را نشانه گذارى مجدّد كرد و سنّت قديم را در حفظ حرم و حرام بودن جنگ و قتل در اين منطقه تحكيم نمود.
از اين مرز مىگذرى، وارد منطقۀ حرمى. ناگهان فريادهاى شور انگيز لبّيك ... كه به اوج رسيده بود، قطع مىشود. سكوت! يعنى كه : رسيدى! آنكه تو را مىخواند اينجاست، به خانۀ او رسيدهاى، ساكت!
سكوتى در حضور، در حرم، حرم خدا! مىروى و شوق كعبه بىداد مىكند.
اينك شهر، كاسۀ بزرگى و ديوارهاى پيرامونش همه كوه، هر خيابانش، كوچهاش،