28و جناب امير عليه السلام كه باب مدينۀ علم و حكمت است مىفرمايد كه : آيا نمىبينيد كه خداوند عالم امتحان فرمودند اولين از زمان آدم را تا آخرين از اين عالم، به احجار چند كه نه ضرر مىرسانند و نه نفع، و نه چشم ديدن دارد و نه گوش شنيدن ؟ پس چنين محلّى را كه همۀ آن سنگ است بيت الحرام خود گردانيد، پس او را در جايى قرار داد كه سختترين و صعبترين بقعههاى زمين است و خاكش كمتر از همۀ قطعههاى زمين، و بارانش كمتر، و عيش او از همۀ بطون ارض تنگتر، و آبش از همۀ محلهاى زمين كمتر، ميان كوههاى پست و بلند؛ پس امر فرمود آدم عليه السلام و اولاد او را كه روى كنند به چنين مكانى كه نه ميوه دارد و نه آب و نه زمين نرم هموار، و در ميان چه بسيار كوههاى صعب كه بايد طى نموده و چه درياها و وادى عميق كه بايد گذشت، با روهاى گرد و غبارآلوده و سرهاى برهنه و موهاى افشان كرده، لبّيكگويان، ترك مستلذّات نموده، روى به چنين خانه آورند به چنين حال و ذلّت و خوارى؛ اگر مىخواست مىگردانيد باغستانها كه جارى شود در تحت آنها نهرها، و اگر مىخواست بجاى سنگ و آجر، خلق مىكرد زمرّد سبز و ياقوت سرخ با نور و ضياء، و لكن در آن وقت تشكيك 1 از سينهها برداشته مىشد و مجاهدت با ابليس دفع مىشد و همگى مردم با رغبت و خواهش نفس متوجّه مىشدند نه بجهت امر و فرمانبردارى الهى، و اين با حكمت كامله موافقت نمىكند زيرا كه حكمت الهى چنين قرار يافته كه بندگان خود را به انواع سختيها امتحان كند، و به اقسام مجاهدات و ناخوشيها مبتلا و ممتحَن نمايد تا اينكه تكبّر از سينهها رفع شود و بجاى تكبّر، افتادگى و تذلّل و فروتنى قرار گيرد و به لباس تواضع متلبّس شود و آثار و شمايل عبوديّت در بنده ظاهر شود، پس درهاى فضل و رحمت و اسباب عفو و مغفرت گشوده شود، پس به جوايز و كرامتهاى الهى برسد چنانچه فرمودهاند : «الم* أَ حَسِبَ النّٰاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنّٰا وَ هُمْ لاٰ يُفْتَنُونَ» 23، يعنى : منم خداى داناى غيب و نهان؛ آيا گمان كردند مردم، اينكه به محض گفتن اينكه ايمان