38نه به سوى بتها! ؛ ...إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ .
بتها نه در اينجا منشا اثرى هستند و نه آنجا.
به اين ترتيب با چند دليل كوتاه و روشن، منطق واهى آنها را مىكوبد.
سپس ابراهيم عليه السلام به عنوان تهديد، و همچنين بىاعتنايى نسبت به آنها مىگويد: «اگر شما سخنان مرا تكذيب كنيد، مطلب تازهاى نيست، امتهاى پيش از شما نيز پيامبرشان را تكذيب كردند «و به سرنوشت دردناكى گرفتار شدند»؛ وَ إِنْ تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ ... .
«وظيفۀ رسول و فرستاده خداوند جز ابلاغ آشكار نيست. خواه پذيرا شوند يا نشوند»؛ وَ مٰا عَلَى الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاٰغُ الْمُبِينُ.
منظور از امتهاى پيشين، قوم نوح عليه السلام و اقوامى بودند كه بعد از آنها روى كار آمدند.
البته ارتباط آيات، ايجاب مىكند كه اين جمله از سخنان ابراهيم عليه السلام باشد و بسيارى از مفسران نيز همين تفسير را پذيرفته، يا به عنوان يك احتمال ذكر كردهاند.
احتمال ديگر اينكه روى سخن در اين آيۀ به مشركان مكه و معاصران پيامبر صلى الله عليه و آله است و جملۀ: كَذَّبَ أُمَمٌ مِنْ قَبْلِكُمْ تناسب بيشترى با آن دارد، به علاوه شبيه اين تعبير كه در آيۀ 25 زمر و 25 فاطر آمده نيز در مورد پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و مشركان عرب است، ولى به هر حال هر كدام از اين دو تفسير باشد، از نظر نتيجه تفاوتى پيدا نمىكند.
در اينجا قرآن داستان ابراهيم عليه السلام را موقتا رها كرده و بحثى را كه ابراهيم عليه السلام در زمينۀ توحيد و بيان رسالت خويش داشت، به وسيلۀ ذكر دليل بر معاد تكميل مىكند و مىگويد:
«آيا اين منكران معاد، نديدند چگونه خداوند آفرينش را آغاز مىكند، سپس آن را بازمىگرداند؟»؛ أَ وَ لَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللّٰهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ.
منظور از رؤيت و ديدن در اينجا همان مشاهده قلبى و علم است؛ يعنى آيا آنها چگونگى آفرينش الهى را نمىدانند، همان كسى كه قدرت بر ايجاد نخستين داشته، قادر بر اعاده آن نيز هست، كه قدرت بر يك چيز، قدرت بر امثال و اشباه آن نيز هست.
اين احتمال نيز وجود دارد كه رؤيت در اينجا به همان معنى مشاهده با چشم باشد، چرا كه انسان در اين دنيا زنده شدن زمينهاى مرده و روييدن گياهان و تولد اطفال از نطفه