34ظالم بودند.
15 - ما او و اصحاب كشتى را رهايى بخشيديم و آنرا آيتى براى جهانيان قرار داديم.
16 - ما ابراهيم را فرستاديم، هنگامى كه به قومش گفت: خدا را پرستش كنيد، و از او بپرهيزيد كه اين براى شما بهتر است اگر بدانيد.
17 - شما غير از خدا فقط بتها (قطعات سنگ و چوبى) را مىپرستيد و دروغهايى به هم مىبافيد، كسانى را كه غير از خدا پرستش مىكنيد مالك رزق شما نيستند، روزى را نزد خدا بطلبيد و او را پرستش كنيد و شكر او را بجا آوريد، كه به سوى او باز مىگرديد.
18 - اگر شما (مرا) تكذيب كنيد، امتهاى پيش از شما نيز (پيامبرانشان را) تكذيب كردند وظيفه فرستاده خدا جز ابلاغ آشكار نيست.
19 - آيا آنها نديدند چگونه خداوند آفرينش را آغاز مىكند، سپس بازمىگرداند؟ اين كار براى خدا آسان است.
چون در آيات قبلى سخن از آزمايش عمومى انسانها بود، از اينجا به بعد بخشهايى از آزمايشهاى سخت انبيا عليهم السلام و اقوام پيشين را منعكس مىكند كه چگونه تحت فشار و آزار دشمنان قرار گرفتند و چگونه صبر كردند و سرانجام پيروزى نصيبشان شد، تا هم دلدارى باشد براى ياران پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله كه در آن روز سخت در فشار دشمنان نيرومند در مكه بودند و هم تهديدى باشد براى دشمنان كه مراقب پايان دردناك عمرشان باشد.
نخست از اولين پيامبر اولوا العزم يعنى نوح عليه السلام شروع مىكند و در عبارتى كوتاه آن بخش از زندگانىاش را كه بيشتر متناسب وضع مسلمانان آن روز بود، بازگو مىكند.
مىگويد: «ما نوح را به سوى قومش فرستاديم و او در ميان آنها هزار سال به جز پنجاه سال، درنگ كرد»؛ وَ لَقَدْ أَرْسَلْنٰا نُوحاً إِلىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلاّٰ خَمْسِينَ عٰاماً....
شب و روز مشغول تبليغ و دعوت به سوى توحيد بود، در خلوت و تنهايى، در ميان جمعيت و با استفاده از هر فرصت، آنها را در اين مدت طولانى يعنى 950 سال! به سوى خداوند فرا خواند و از اين تلاش پىگير خسته نشد و ضعف و فتورى به خود راه نداد، اما