31بر اين موضوع، موضوعات جانبى مانند توسل و درخواست شفاعت و مانند آنها را نيز مطرح كرده است.
بررسىهاى آينده ثابت خواهد نمود كه نويسنده نه تنها فقيه نيست، بلكه شيعه هم نيست و او خواسته با قلمداد كردن خود به عنوان يك فقيه شيعى، در ميان شيعيان جايى باز كند و از يك وسيلۀ حرام به مقصد خود برسد و از يك اصل «ماكياوليستى» كه مىگويد: «هدف، وسيله را توجيه مىكند»؛ بهره بگيرد.
نويسنده، شاگرد چشم و گوش بستۀ دو نفر از پيشروان مكتب «وهّابيت» است و آن دو نفر عبارتند از:
1. احمد بن عبدالحميد بن تيميۀ حرّانى (728-662) .
2. محمد بن عبدالوهاب نجدى (1206-1115) .
از روزى كه انديشههاى وهابيت از طريق محمد بن عبدالوهاب و به قدرت مالى و نظامى سعودىها منتشر گشته، متجاوز از صدها نقد به شيوههاى گوناگون بر اين مكتب نوشته شده است و بخش اعظم اين ردّيهها به قلم تواناى دانشمندان مصر، سوريه، لبنان و عراق است.
اين كتابها در ميان قشر فرهنگى و علمى تأثير به سزايى داشته است ولى آنچه كه اين فكر را در سعودى و اقمار آن زنده نگه داشته، قدرت مالى يك نظام پادشاهى است كه با درآمد نفت، به تقويت اين مكتب و در نتيجه به حفظ سلطنت خود مىپردازد.
شرح اين هجران و اين خون جگر
اين زمان بگذار تا وقت دگر
بررسى دو اتهام: بدعت و شرك
نويسندۀ كتابچۀ «فقهالمزار» مسأله را از رهگذر «بدعت»، كمتر مطرح كرده است ولى همفكران او به اين موضوع بيشتر دامن زدهاند و حفظ و نگهدارى قبور و تعمير آنها را نوعى بدعت و افزودن بر دين مىدانند و مىگويند كه اين كار در شريعت وارد نشده و مصداق واضح بدعتگذارى در شريعت است.
شما در صفحات آينده به روشنى خواهيد ديد كه قرآن مجيد و احاديث امامان بر مشروعيت و بلكه بر استحباب آن دلالت روشنى دارند و با وجود چنين ادلّۀ محكم و گويا، اين عمل مصداق «عمل مشروع» خواهد بود نه بدعت! بدعت عملى است كه بر مشروعيت آن دليل خاص و يا عامى در كار نباشد و خوشبختانه در اين مورد ما از هر دو نوع دليل برخورداريم كه از نظر شما خوانندگان عزيز خواهد گذشت.
شرك و پرستش صاحب قبر
گاهى وهابيان تندرو گام فراتر نهاده، ساختمان سازى بر قبور را نوعى عبادت صاحب قبر و پرستش او مىپندارند.
اين گروه پيش از آن كه «شرك در پرستش» را به نحو جامع و مانع تعريف كنند، هر نوع حركتى را كه به عنوان تقدير و تكريم بزرگان به شمار آيد «پرستش» مىدانند؛ در حالى كه عبادت اين است كه انسان در مقابل موجودى خضوع و كرنش كند كه به عقيدۀ او يا خداى آفريدگار جهان و انسان باشد و يا مخلوقى كه سرنوشت انسان به نوعى به دست