10عمر در آنجا ماند. در اين شهر با حكمران كه «محمد بن سعود» نام داشت آشنا شد و با همكارى و همراهى او آيين وهابيت را پىريزى نمود و از آن پس اين دو خانواده «آلسعود» و «آلشيخ» توأماً حاكميت سياسى و دينى در عربستان را در اختيار دارند. شيخمحمد از ايام كودكى با آراء و انديشههاى «ابنتيميه» آشنا گشته بود و از همان دوران سخنانى را دربارۀ توحيد، توسل، شفاعت، زيارت قبور و... بر زبان مىراند. آشنايى با افكار ابنتيميه او را در عقايدش راسختر كرد. لذا دست به نگارش كتابهايى زد كه عمدتاً در ردّ عقايد ياد شده مىباشد. او بهزعم خويش كمر به مبارزه با بدعتها بسته بود و مىكوشيد تا اسلام را از پيرايههايى كه بر او بستهاند پاك سازد. لذا محور اصلى انديشه و فعاليتهاى علمى او مبارزه با خرافه پرستى و بدعتگرايى و كوشش در جهت خالصسازى اسلام و اصلاح دينى بود. از اين جهت ضرورت دارد كه داعيۀ اصلاحطلبى