60پذيراى اين مسموميت بودند و اين كار به خاطر پيشبرد مقاصد اسلام بود.
ولى در مواردى كه در خانۀ خود مسموم شدند، به خاطر اين است كه آگاهى آنان از غيب در گرو خواست و ارادۀ آنها بوده است. اگر وضعيت ايجاب مىكرد، از اين علم و آگاهى بهره مىگرفتند. در روايات هم آمده است كه:
«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ عُلِّمَ»، 1 بنابراين، ممكن است در اين موارد، از اين علم غيب بهره نگرفتهاند، شايد هم مصلحت نبوده است.
بنابراين، آگاهى پيامبر و امام از غيب، مانند كسى است كه نامهاى همراه دارد و هرگاه بخواهد از محتواى آن آگاه گردد، مىتواند بگشايد و از مضمونش آگاه گردد. اگر پيامبر و امام در مواردى هدف تير حوادث ناگوار و مصايب قرار مىگرفتند، به خاطر آن بود كه روى مصالحى نمىخواستند به علمى كه در كانون وجود آنان هست توجه كنند و مصلحت الهى اقتضا مىكرد كه در اين موارد از اختيار خود بهرهمند نشوند. اگر هم به آن علم توجه مىكردند، چون تسليم محض خواست خدا بودند، به استقبال شهادت مىرفتند.
پاسخ اين پرسش، با مراجعه به رواياتى كه در بارۀ علم شخصيتهاى الهى وارد شده، به سادگى به دست مىآيد. در اين مورد به كتابهاى نامبرده در پاورقى مراجعه فرماييد. 2