58
پرسش 7
از نظر شيعه، امامان علم غيب مىدانند و از مرگ خود آگاهاند و با اختيار خود مىميرند، در اين صورت آيا امامى كه جام زهر نوشيده، نوعى خودكشى كرده است؟
پاسخ
اوّلاً گاهى شهادت در راه خدا و گزينش اختيارى مرگِ سرخ، براى امام عليه السلام يك تكليف، بلكه عين تسليم نسبت به خواست خدا است.
حسينبن على عليهما السلام با كمال آگاهى و اختيار، راه كربلا را در پيش گرفت و مىدانست كه كشته مىشود. امّا شهادت براى او يك تكليف بود تا مسلمانان را با ماهيت واقعى امويان آگاه سازد، و حالت بى تعهّدى را از ميان ببرد و روح جهاد بر ضدّ حاكمان وقت را زنده كند؛ حاكمانى مانند يزيد كه وحى را انكار مىكرد و نبوت پيامبر را زير سؤال مىبرد و در پى انتقام جويى از كشتگان خاندان خود در جنگهاى بدر و احد بود؛ چنان كه در شعر خود مىگويد:
لعِبَتْ هٰاشِمُ بِالْمُلْكِ فَلٰا
«بنى هاشم با حكومت بازى كردند و بر محمد، نه وحيى نازل شده و نه كتابى آمده است!
من از فرزندان خندف نيستم، اگر از فرزندان محمد انتقام كارهاى او را نگيرم.
اى كاش پدران من در جنگ بدر شاهد بودند كه خزرجيان (مردم مدينه) چگونه از زخم شمشيرها و نيزهها ناله مىكردند.
اگر آنها اين صحنهها را مىديدند، شادمان مىشدند و از شادى فرياد برمىآوردند كه اى يزيد دستت درد نكند!»
در مقابل حكومت جائر، امام با علم قطعى به مرگ، بايد به استقبال شهادت برود و به تكليفش عمل كند.
دربارۀ ديگر پيشوايان، بايد گفت مسموميت آنان، ناشى از جهادهاى لسانى و قلمى آنان بر ضدّ ستمگران و خلفاى جور بوده است.
واكنش اين جهادها جز اين نبود كه دشمنان بر ضدّ آنان بهپا خيزند و آنان را به هر وسيلهاى نابود كنند. پس اگر مىگويد: شهادت و مرگ آنان به اختيار خودشان بود، مقصود همين است كه آنان با اختيار كامل به نبرد با ستمگران برخاستند و نتيجۀ قطعى آن، همان شهادت و مسموميت آنان بوده است و اگر ايشان دست روى دست مىگذاشتند و يا ستايشگر ستمگران و خلفاى اموى و عباسى مىشدند، هرگز به استقبال شهادت نمىرفتند.
زندگى پيشوايان، زندگى انزوايى و گوشهگيرى نبود. آنان در متن اجتماع به تبليغ احكام، بيان عقايد و ديگر وظايف مىپرداختند و نتيجۀ قطعى اين نوع رفتارها شهادت و مسموميتشان بود و آنها با اختيار كامل