52تفهيم حقيقت و روشن ساختن وضعيت بحرانى آن روز براى مردم، حجت را بر آنان تمام كند تا پس از بيعت نيز بهانه و توجيهى براى ديگران باقى نماند و اعتراضى عليه امام راه نيفتد؛ از همين رو، امام بعدها بر اين نكته تأكيد مىورزد و مىفرمايد:
«لَمْ تَكُنْ بَيْعَتُكُمْ إِيَّايَ فَلْتَةً...». 1
«بيعت شما با من بدون انديشه و تأمل نبود كه اكنون آن را بشكنيد.»
اميرمؤمنان عليه السلام در بارۀ علت سكوت خود پس از سقيفه و پذيرش حكومت پس از قتل عثمان، مىگويد:
«فَأَمْسَكْتُ بِيَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلاَمِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دِينِ مُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلاَمَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلاَيَتِكُم...». 2
«من دست برداشتم، تا آنجا كه ديدم گروهى از اسلام بازگشته و مىخواهند دين محمد صلى الله عليه و آله را نابود كنند. ترسيدم اگر اسلام و مسلمانان را يارى نكنم، رخنهاى در آن ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من سختتر از رها كردن حكومت بر شما است، كه كالاى چند روزۀ دنياست و به زودى ايام آن مىگذرد.»