45همسر عزيزش و ظلمهايى را كه بر آنها، از طرف خلافت شد، ناديده مىگيريد و بر يك بيعت، آن هم پس از شش ماه بسنده مىكنيد و از اين طريق، بر همۀ رخدادهاى تلخ، كه پس از رحلت حضرت رسول صلى الله عليه و آله پيش آمد، سرپوش مىگذاريد!
از اين بيان روشن مىشود پرسشى را كه (پرسش 117) از ابنحزم نقل كرده كه او گفته است: «از شيعه مىپرسم علىبن ابىطالب بعد از شش ماه با ابوبكر بيعت كرد، آيا تأخير او در بيعت، كار درستى بوده يا نه...؟» اين پرسشى است بر اساس يك پندار كه تنها خودِ ابنحزم و پيروانش قائلاند. بيعت از ناحيۀ آنحضرت مطلقاً منتفىاست و اصلاً خليفۀ وقت، بعد از شش ماه، نيازى به بيعت على عليه السلام نداشت؛ زيرا زمام كارها را بهدست گرفته بود و علىبن ابىطالب عليه السلام هم كسى نبود كه به خاطر دختر پيامبر، واجبى را ترك كند. بايد گفت همكارى و همراهى حضرت در حدّ ارشاد خلفا بود تا لااقل اصل اسلام از ميان نرود و چنانكه خواهيم گفت، به فرض كه بيعتى بوده، از روى اكراه و اضطرار بوده و در نامۀ معاويه به على عليه السلام به اين واقعيت تصريح شده است.