60آوردند و پيامبر صلى الله عليه و آله آن دو را نفرين فرستاد و به ايشان دشنام داد. چون آن دو مرد بيرون رفتند عرض كردم: يا رسول اللّه! اين دو مرد از خير و خوبى بى بهره نبودند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: چرا اين سخن را مىگويى؟ عايشه گفت: تو بر آن دو نفرين فرستادى و دشنامشان دادى. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آيا از آنچه من با خدايم شرط بستم آگاهى ندارى؟ چنين شرط كردم كه: خدايا من هم بشر هستم، پس هر يك از مسلمانان را كه نفرين فرستادم يا دشنام دادم آن را موجب پاكى و پاداش او قرار ده» (صحيح مسلم ، ج 3، ص 2007).
اگر بخواهيم تمامى اين گونه احاديث باطل را كه در كتب اهلسنّت آمده شماره كنيم سخن به درازا مىكشد و از موضوع كتاب بيرون خواهيم شد.
نويسنده روايت ديگرى را از امام رضا عليه السلام روايت مىكند كه در آن فرموده است: «پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به سبب كارى كه با زيد بن حارثه داشت سوى خانۀ او رفت و زن او زينب را ديد كه مشغول غسل است، پس فرمود: سبحان اللّه از اين آفريده» (عيون اخبارالرضا، ص 113).
پاسخ اين سخن نويسنده آن است كه سند اين حديث ضعيف است، زيرا در سند آن نام تميم بن عبداللّه بن تميم قرشى ديده مىشود كه نه تنها توثيق نشده، بلكه ابن غضايرى و علاّمه حلّى و ديگران او را تضعيف كردهاند. در اين سند نام پدر راوى مذكور نيز ديده مىشود كه در كتب رجال نامى از او به ميان نيامده است.
فرد ديگرى كه در سلسله سند اين حديث ديده مىشود على بن