301aبر پايىِ حكومت اسرائيل يا همان مسيح دجّال است و به همين سبب از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرمود: «هر كه با ما مخالفت كند از حكومت ما سهم نمىبَرد و خدا ريختن خون آنها را هنگام قيام قائم ما بر ما روا داشته» (بحارالانوار، ج 52، ص 376).
پاسخ وى آن است كه آنچه نويسنده پس از اين همه سال و در پى مراجعه به منابع دست اول بدان رسيده تنها يك كمدى است كه زنِ فرزند مرده را به خنده مىاندازد چندان كه از خنده به پشت فرو در مىافتد.
آيا در نگاه نويسنده، ائمّه عليهم السلام از آن هنگام مىدانستهاند كه حكومت اسرائيل به پا خواهد شد و برپايى آن را بشارت مىدادهاند، يا نويسنده گمان برده در آن هنگام دستهاى پنهانى در كار بوده كه براى روى كار آمدن حكومت اسرائيل از عصر اموى، برنامهريزى مىكردهاند؟ از اين گذشته چرا اين گروهِ برنامهريز براى حكومت اسرائيل از امام مهدى عليه السلام نام مىبرند و پرده از همۀ طرحهايشان بر مىگيرند و براى همگان انتشار مىدهند با آنكه چنين امورى نيازمند كتمان و پنهانكارى است؟
آيا حكومت اسرائيل از اهل بيت و از فرزندان فاطمه عليه السلام است و محمّد نام دارد و زمين را پس از آنكه از ظلم و ستم آكنده شد از قسط و عدالت خواهد آكند؟ و آيا از طرحهاى آيندۀ آن اين است كه يهود را زير هر خار و خاشاكى كه يافت به قتل رساند و اسلام را در آباديهاى زمين گسترده است؟ از اين گذشته، پيوند حكومت اسرائيل با كربلا و مسجد كوفه و حجرالاسود چيست؟ و حكومت اسرائيل چرا بايد پاى بفشرد كه كربلا شهرى مقدّس گردد تا جايى كه آن را برترين سرزمينها و