292مىتواند به دو نفر ديگر هم بازگردد، و شايد مفهوم آن برخى از خلفاى اموى يا خلفاى عباسىِ همروزگار امام عليه السلام هنگام صدور اين روايت باشد.
نويسنده ادّعا كرده است كه نزد فقهاى شيعه مسلّم است كه كعبه اهميّتى ندارد و كربلا بهتر و برتر از آن است، زيرا براساس نصوص، كربلا برترين جاى زمين و ارض برگزيدۀ خداست كه مقدّس و مبارك است و حرم خدا و رسول او و قبلۀ اسلام است و در خاك آن شفا نهفته است و هيچ زمينى حتّى كعبه با آن رقابت نمىكند.
پاسخ وى آن است كه اين سخن كه كعبه اهميّتى ندارد دروغ آشكار است. چگونه چنين سخنى صحيح است در حالى كه كعبه قبلۀ مسلمانان است و همۀ علماى مسلمان - سنّى و شيعه - هم سخناند كه هيچ نمازى صحيح نيست مگر آنكه رو به قبله يعنى كعبۀ مبارك داشته باشد و اين چندان معلوم است كه جز ستيزهجويى نادان كسى آن را انكار نمىكند.
اما اينكه كربلا ارض برگزيدۀ خداست كه مقدّس و مبارك است و حرم خدا و رسول او و قبلۀ اسلام است دروغى آشكار مىباشد، زيرا هيچ گاه يكى از شيعيان را نمىبينيد كه در نماز يا غير آن رو به سوى كربلا بودن را جايز بداند و آن را زمين برگزيدۀ خدا يا حرم الهى كه همان مكّۀ مكرّمه است يا حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله كه همان مدينۀ منورّه است بداند، زيرا اخبار بسيارى [ در شأن مكّه و مدينه ] به اين حقيقت گواهى دادهاند كه يكى از آنها صحيحۀ حسان بن مهران است كه گفته: