280نويسنده مىگويد: در ديدارم از هند با سيد دلدار على ملاقات كردم و او يك نسخه از كتاب خود را با عنوان اساس الاصول به من هديه داد. در صفحۀ 51 اين كتاب آمده است: «احاديث به جا مانده از ائمّه تا آنجا ناسازگارى دارد كه شايد بتوان گفت حديثى يافت نمىشود مگر آنكه در برابر، حديث ديگرى آن را نفى مىكند، و خبرى در دست نيست مگر آنكه در ازاى آن ضدّش نيز يافت مىشود»، و همين شمار بسيارى را واداشته است كه مذهب شيعه را كنار نهند.
پاسخ وى آن است كه چنين حكايتى حكايت همان كفش دوزكى است كه پشت شتر را در هم شكست و دروغى است عريان كه به هيچ وجه نمىتوان آن را توجيه كرد، زيرا نويسنده غافل مانده كه سيد دلدار على هنگام نوشتن كتاب او للّه ثمّ للتاريخ صدو پنجاه و هشت سال بوده كه نقاب در چهرۀ خاك كشيده.
پژوهشگر بزرگ شيخ آقابزرگ طهرانى مىگويد: «اساس الاصول فى الرّد على الفوائد المدنية الاسترابادية اثر علاّمه سيددلدار على بن محمّد معين نقوى نصيرآبادى لكهنويى است كه از آيةاللّٰه بحرالعلوم اجازه داشته و در سال 1235 هجرى درگذشته است» (الذريعة إلى تصانيف الشيعه ، ج 2، ص 4).
بر اين اساس، اگر فرض كنيم نويسنده در سال وفات سيد دلدار او را ديده باشد پسرى پانزده ساله بوده و عمر نويسنده هنگام نوشتن كتاب للّه ثمّ للتاريخ 200 سال بوده است، در حالى كه نويسنده پيشتر تصريح كرده احمد صافى نجفى شاعر حدود سى سال از او بزرگتر بوده و صافى نجفى در سال 1314 هجرى زاده شده است. بر اين اساس