143
خمس
نويسنده پنداشته است متون شرعى دلالت بر آن دارد كه عوام شيعه از پرداخت خمس معافاند و خمس بر ايشان رواست و كنار گذاشتن خمس بر آنها واجب نيست، و آن كه خمس را به سيّدها و مجتهدان بپردازد گنهكار شمرده مىشود، زيرا با نصوصى مخالفت ورزيده كه از اميرالمؤمنين و امامان اهلبيت عليهم السلام رسيده است.
او آنگاه استدلال مىكند كه بر پايۀ پارهاى روايتها ندادن خمس بر شيعيان رواست. يكى از اين روايتها را ضريس كناسى مىآورَد كه گفته:
امام صادق عليه السلام [به من ] فرمود: زنا از كجا ميان مردم راه يافت؟ عرض كردم: نمىدانم قربانت گردم. امام عليه السلام فرمود: به دليل خمس ما اهلبيت كه پرداخت آن تنها از شيعيان پاك ما برداشته شده و نپرداختن آن به سبب [پاك ماندن ] نطفۀ آنها برايشان رواست.
پاسخ وى آن است كه روايات بر وجوب پرداخت پنج يك سود كسب در زمان امامان معصوم عليهم السلام و در عصر غيبت دلالت دارد، كه به