31ب - پيامبر گرامى قبل از طرح ولايت على عليه السلام از اصول سه گانۀ توحيد و نبوت و معاد سخن گفت و از مردم نسبت به آنها اقرار گرفت، آنگاه پيام الهى را ابلاغ كرد. از تقارن اخذ اعتراف نسبت به اصول دين مىتوان به اهميت پيام پى برد و دريافت كه هدف پيامبر از آن همايش عظيم و فوق العاده، نمىتوانسته امرى عادى باشد!
ج - حضرت در آغاز خطبه از رحلت قريب الوقوع خود خبر داد، و اين نشان مىدهد كه او نگران وضع امت پس از خويش بوده است و مىخواسته چاره جويى شود تا ايين وى در طوفان حوادث آتيه دچار مخاطره نگردد.
د - قبل از بيان پيام الهى دربارۀ على عليه السلام ، از مولويت و اولويت خود سخن به ميان آورد و فرمود: خدا مولاى من، و من مولاى مؤمنين مىباشم، و نسبت به آنان از خود آنان اولى هستم. ذكر اين مطالب، گواه آن است كه «مولى بودن» على عليه السلام : از سنخ همان مولويت و اولويت مربوط به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بوده و ايشان به فرمان الهى اولويت مزبور را براى على عليه السلام نيز ثابت كرده است.
و مقصود از «اولويت» نبىّ اكرم، همان است كه در آيه مباركه به آن تصريح شده «اَلنَّبِيُّ أَوْلىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ » (احزاب6/) پيامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و مقصود از سزاوارتر بودن پيامبر به مؤمنان، از خودشان اين است كه به امر الهى حق تصرف در جان و اموال آنها دارد، يعنى اگر دستور جهاد و يا انفاق دهد بايد مؤمنان بدون چون و چرا بپذيرند. و لازمه يك