26كند. شيخ محمد نيز در مقابل اظهار اميدوارى كرد كه همه اهل نجد از عثمان ابن حمد اطاعت كنند. خبر دعوت شيخ محمد و كارهاى او به امير أحسا رسيد.
وى نامهاى براى عثمان نوشت و نتيجهاش اين شد كه عثمان شيخ را نزد خود خواند. عذر او را خواست. شيخ محمد به او گفت: اگر مرا يارى كنى تمام نجد را مالك مىشوى. اما عثمان از او اعراض كرد و از شهر عيينه بيرونش راند.
شيخ محمد در سال 1160 پس از آن كه از عيينه بيرون رانده شد، رهسپار درعيه از شهرهاى معروف نجد گرديد. در آن دوران امير درعيه محمد ابن مسعود (جد آل سعود) بود. وى به ديدن شيخ رفت و عزّت و نيكى را به او مژده داد. شيخ نيز قدرت و غلبه بر همۀ بلاد نجد را به وى بشارت داد و بدين ترتيب ارتباط ميان شيخ محمد و آل سعود آغاز گرديد 1.
در روزگارى كه شيخ محمد به درعيّه آمد و با محمد بن سعود توافق كرد، مردم آنجا در نهايت تنگدستى و احتياج بودند.
آلوسى از زبان ابن بشر نجدى نقل مىكند: «من در اول كار، شاهد تنگدستى مردم درعيه بودم سپس آن شهر را در زمان سعود مشاهده كردم، در حالى كه مردم آن از ثروت فراوان برخوردار بودند و سلاحهاى ايشان با زر و سيم زينت يافته بود. بر اسبان اصيل و نجيب سوار مىشدند و جامههاى فاخر در بر مىكردند و از تمام لوازم ثروت، بهرهمند بودند، به حدّى كه زبان از شرح و بيان آن قاصر است.
روزى در يكى از بازارهاى درعيه ناظر بودم كه مردان در طرفى و زنان در