21اگر حكم حج پيش از آن صادر گشته بود، بايد در سال هشتم اعمال حج انجام مىيافت در صورتى كه از سال نهم آغاز گرديد و در آن سال پيغمبر كسانى را كه مىخواست به حج روند، با يكى از اصحاب گسيل مىداشت. ليكن آنچه قطعى و مسلّم به نظر مىرسد اين است كه پيغمبر چون در سال ششم نتوانست به مكه وارد شود، به موجب پيمان صلح با مشركان، از نزديك مكه به مدينه بازگشت و در سال هفتم به استناد پيمان مزبور در ماه ذيقعده به مكه مشرف شد و عمره قضا بجا آورد. 1
به نظر مىرسد كه مفاد ظاهر پارهاى از روايات معتبر در كتب حديث فريقين آنست كه سال وجوب حج همان سال دهم هجرت بوده است. در كافى آمده: عَنِ الصَّادِقِ(ع) «
انَّ النَّبِي أَقامَ بِالْمَدِينَةِ عَشَرَ سِنِينَ لَمْيَحُجَّ فَلَمَّا نُزِلَتْ هذِهِ الْآيَة يَعنِي قَوْلُهُ تَعالَى
(وَ أَذِّنْ فِي النّٰاسِ بِالْحَجِّ 2)
امَرَ رَسُولُ اللَّهِ مُنادِيَهُ انْ يُؤَذِّنَ فِي النَّاسِ بِالْحَجّ ...».
اين مطلب با آنچه در كتب سيره است منافات ندارد، بدين بيان كه اصل تشريع حج در اسلام، در سال ششم هجرت، با نزول آيه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلّٰهِ) تثبيت شده است، ليكن وجوب آن به آيه شريفه (وَ لِلّٰهِ عَلَى النّٰاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطٰاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً) 3تحقق يافته است و مىدانيم كه بين اصل تشريع و رجحان عمل با وجوب آن در زمان ديگر منافاتى نيست.
به هر حال مورد اتفاق مورخان است كه آن حضرت در سال دهم هجرت حج گزارد و پس از چند ماه از مراجعت از اين سفر بدرود زندگانى گفت. خود به جمعى كه با وى بودند فرمود:
«لَعَلِّي لا أَلْقاكُمْ بَعْدَ عامِي هذَا»؛ «ممكن است بعد از اين سال، ديگر شما را نبينم» و از اين رو اين حج را «حجة الوداع» ناميدند.
بنابراين، سفرهاى زيارتى آن حضرت به مكه - چنانكه بدان خواهيم پرداخت - عنوان «عمره» داشته و پيش از اين سال بوده است.