32موسيقى اشتغال داشت. اما لطف الهى شامل حالش شد و او را به اخلاص و بندگى كشاند. 1
از بسيارى از تابعان، بزرگ مانند موسى بن عقبه، هشام بن عروه، حميد بن طويل، اعمش، اوزاعى، ثورى و ديگران، روايت شنيد و بسيارى از وى، حديث نقل كردند. در حفظ حديث، فقه، زبان عربى و شعر توانا بود؛ چنانكه وى را به اميرمؤمنان و امام حديث شناختهاند. 2 حدود بيست هزار روايت، نقل كرده است و او را دانشمندى بىهمتا و يگانه در كسب دانش 3 و فقيهترين مردم دانستهاند. 4 به گزارشى، او از چهار هزار نفر، حديث شنيد و از هزار نفر، حديث نقل كرد. معاصرانش او را در ابعاد مختلف علم و عمل، يگانه مىدانستند. 5 درباره دقت نظر او در نقل حديث، بسيار گفتهاند؛ چنانكه مرجع اختلاف راويان كوفه و دانا به روايت حوزههاى مختلف حديثى، مانند عراق، شام، مدينه، يمن و مصر بود و به نگاشتن حديث، اهميت مىداد. 6
از عبدالله بن مبارك، كتابى در جهاد و كتابى در سنن و كتابىدر تفسير، باقى مانده است. 7 او كسب دانش را بالاترين فضيلت پس از نبوت مىدانست و بر كمك كردن طالبان دانش، اصرار داشت. 8 هرچند شاگردى ابوحنيفه را كرده بود و او را مىستود و از نظراتش آگاهى داشت، اما مكتب اهل رأى را نمىپسنديد و رأى و نظر را در حد تفسير روايات، معتبر مىدانست و رأىگرايى افراطى را سفاهت مىشمرد. 9 او جهميان را بدتر از