25ولى با اين حال، مردم را به توسل جستن به رسول مكرم(ص) فرا مىخواند:
(وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جٰاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللّٰهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّٰهَ تَوّٰاباً رَحِيماً) (نساء: 64)
و اگر اين مخالفان، هنگامى كه به خود ستم مىكردند، به نزد تو مىآمدند و از خدا طلب آمرزش مىكردند و پيامبر [نيز] براى آنان استغفار مىكرد، خدا را توبهپذير مهربان مىيافتند.
اينجا ديگر تفاوتى بين زندگى و رحلت پيامبر خدا(ص) وجود ندارد؛ زيرا رحلت آن حضرت به معناى تنزل ايشان از مقامات معنوى و ملكوتى نمىباشد و اين را سلف صالح به خوبى درك مىكردند. «مسعودى» در تاريخ خود چنين نوشته است:
زياد بن ابيه در سال 53 هجرى درگذشت. او در نامهاى به معاويه از تسلطش بر عراق و سيطرهاش بر حجاز خبر مىدهد. او در اين نامه مىنويسد: مدينه را با لشكريانم تصرف كردم. مردم مدينه از كوچك و بزرگ، شيونكنان به مسجد پيامبر پناه بردند و سه روز كنار قبر آن حضرت ماندند. 1
بايد پرسيد آيا مىتوان اين مردم را كه به قبر پيامبر خدا(ص) پناهنده شده و به درگاه پروردگار تضرع و دعا كردهاند، مشرك و بدعتگذار در دين دانست؟ آيا بسيارى از صحابه و سلف صالح ميان آنها نبودهاند؟
تبرك به قبور اولياى دين در فرهنگ اهل بيت(عليهم السلام) و سيره مسلمانان، بهويژه صحابه، داراى ريشههاى اصيل و از جايگاه ويژهاى برخوردار است. در اينباره رواياتى را به اختصار مىآوريم: