20هرچند اين روايت درباره تأويل به رأى است، اما برخى تفسير قرآن و تأويل قرآن را با يكديگر مترادف مىدانند؛ چنانكه از بررسى تفسير «جامع البيان عن تأويل آى القرآن» محمدبنجرير طبرى، تفسير «حقايقالتّأويل» سيد رضى و كتاب «الغرر و الدرر» سيد مرتضى مىتوان اين مطلب را ثابت كرد. ازاينرو، نويسندگان كتابهاى تفسيرى در اعصار پيشين «تفسير آيه» را به «تأويل آيه» تعبير مىكردهاند. 1
راغب اصفهانى مىگويد: «لفظ تفسير در توضيح الفاظ و مفردات به كار مىرود؛ درحالىكه لفظ تأويل بيشتر در توضيح معانى جملهها استعمال مىشود». 2 برخى ديگر مىگويند:
تفسير به معناى پردهبردارى از معنا و مفهوم مفردات و جملات آيه به كار مىرود تا معناى آيه كه الفاظ و جملههاى آيه قالب آن است، بهدست بيايد، اما تأويل، ارجاع معناى قرآن به حقيقت و واقعيت آن، يعنى كشف باطن آيات است. 3
در هر صورت، چه تفسير و تأويل را مترادف يكديگر بدانيم و چه آنها را از يكديگر متفاوت بشناسيم، تفسير به رأى و تأويل به رأى قرآن از جمله اسباب بدعتگذارى در دين است.