32قرار مىدهد، «عمر بن خطاب» با تعجب مىپرسد كه چگونه با اجساد بىروح سخن مىگوييد. حضرت(ص) سوگند مىخورد كه شما شنواتر از اين مردگان نيستيد:
«... فَسَمِعَ عُمَرُ قَوْلَ النَّبِي(ص)، فَقَالَ: يا رَسُولَ اللهِ كيفَ يَسْمَعُوا وَأَنَّى يَجِيبُوا وَقَدْ جَيفُوا؟ قَالَ: «وَالَّذِي نَفْسِي بِيدِهِ مَا أَنْتُمْ بِأَسْمَعَ لِمَا أَقُولُ مِنْهُمْ، ...». 1
5. احاديثى كه به خفق نعال و قرع نعال (صداى نعلين) معروفاند. در اين احاديث آمده است كه وقتى تشييع كنندگان پس از دفن ميت، او را ترك مىكنند، ميت صداى گامهاى آنان را مىشنود. به بيان پيامبر اكرم(ص):
«إِنَّ الْعَبْدَ، إِذَا وُضِعَ فِي قَبْرِهِ، وَتَوَلَّى عَنْهُ أَصْحَابُهُ، إِنَّهُ لَيسْمَعُ قَرْعَ نِعَالِهِمْ...». 2
6. احاديثى كه از عكسالعمل اولياى الهى پس از رحلتشان، نسبت به حوادث پيرامون خود، خبر مىدهد. اينگونه وقايع فراوان اتفاق افتاده است و در اينجا تنها به قرآن خواندن رأس مقدس «سيدالشهداء(ع)» بر سر نيزه در جريان اسارت اهل بيت(عليهم السلام) به «شام» - كه برخى از علماى اهلسنت نيز آن را نقل كردهاند - اشاره مىشود:
«سيوطى» از «ابن عساكر» و او به سندش از «اعمش» و او از «منهال ابن عمرو» نقل كرده كه گفت:
أَنَا وَاللهِ رَأَيتُ رَأسَ الْحُسَينِ(ع) حِينَ حُمِلَ وَأَنَا بِدِمَشْقٍ وَبَينَ يدَى الرَّأسِ رَجُلٌ يَقْرَأُ سُورَةَ الْكهْفِ حَتّى بَلَغَ قَوْلَهُ تَعالى: أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحٰابَ الْكَهْفِ وَ الرَّقِيمِ كٰانُوا مِنْ آيٰاتِنٰا عَجَباً ، 3
قالَ: فَأَنْطَقَ اللهُ