47را با ما مراعات ننمودى؛ تو خود در كجا پيش رفتى كه ما وا پس كشيده باشيم و كجا حمله كردى كه ما گريخته باشيم و در كجا پيمانى بستى كه پيمانشكنى كرده باشيم؟ ما در ركاب تو تا آنجا شكيبايى كرديم و در زير پرچم تو تا بدانجا پايدارى كرديم كه جنگها يك سره ما را نابود كرد و ريشهكَنِمان ساخت و جز مرگ، ديگر كارى نمانده. اكنون باز هم دست خود را پيش آور تا ما با تو بر مرگ بيعت كنيم و به خدا سوگند، از جنگ باز نگرديم تا اينكه خدا، فتح و پيروزى را نصيب ما گرداند يا هرچه خواهد، درباره ما انجام دهد!
ابوالسرايا به سخن آنان توجهى نكرد و دستور داد مردم براى حفر خندق، به خارج شهر بروند. روز ديگر مردم براى حفر خندق از شهر خارج شدند و خود او نيز تا پايان روز با آنها به حفر خندق مشغول بود و چون شب شد و مردم دست از كار كشيدند و معلوم شد كه چندان مايل به جنگ نيستند، تصميم به خروج از شهر گرفت. 1