38ياران خود برخورد كه مدائن را تخليه كرده و بيرون آمده بودند و طرفداران بنىعباس بر آنجا استيلا يافته بودند. بدو گفتند كه غلامش ابوالهرماس نيز در آن واقعه بر اثر اصابت سنگى كه با عرّاده پرتاب كرده بودند، به قتل رسيده. ابوالسرايا بدن ابوالهرماس را به خاك سپرد و به سوى قصر رهسپار گشت و چون به «رحب» رسيد، هرثمه [كه از حركت او اطلاع يافته بود] خود را به او رسانيد و جنگ سختى با ابوالسرايا كرد كه وى مجبور به فرار شد و برادرش نيز در آن واقعه، به قتل رسيد.
ابوالسرايا تا «جازيه» رفت و هرثمه نيز به تعقيب او پرداخت تا اينكه هرثمه، تصميم گرفت آب فرات را از كوفه بگرداند و در بيابانها و جنگلهاى اطراف كوفه بيندازد و اين كار را نيز انجام داد. اين امر بر مردم كوفه سخت آمد و كار بر آنها مشكل شد؛ به حدى كه خواستند با هرثمه مصالحه كنند كه در اين ميان، شكافى در آن سدى كه مأمورين هرثمه در جلوى آب بسته بودند، پيدا شد و آب به سوى كوفه سرازير شد و مردم كوفه، از اين موهبت الهى، خوشحال شده، صداها را به تكبير بلند كردند.
هرثمه خود را به مقابل «رصافه» رسانيد و در آنجا اردو زد و ابوالسرايا نيز تجهيز لشكر كرده، ميمنه را به حسن بن هذيل و