31به تحقيق و بدون ترديد، شما از سنتهاى اقوامى كه قبل از شما بودهاند، وَجَببهوجب و ذِراعبهذِراع پيروى مىكنيد؛ تاحدىكه اگر ايشان داخل سوراخ سوسمارى شدهاند، شما نيز به دنبالشان مىرويد.
برخى نيز سنت را بهمعناى دوام و استمرار دانستهاند؛ بهطورىكه گفته مىشود: «سَنَنْتُ الماءَ»؛ «پىدرپى آب را ريختم». ازاينرو آن را سنت ناميدهاند: «وإنّما سمِّيَت بذلك لأنّها تجري جرياً». 1برهميناساس به سنت، شيوه عادتشده نيز گفته شده است.
در بيشتر آيات، واژه «سنت» به خداوند نسبت داده شده و در آيات يادشده نيز بهمعناى سيره و شيوه خداوند درباره پيشينيان آمده است. بنابراين دو عنصر معنايى در اين واژه دخالت دارند: يكى«راه» و ديگرى «دوام و استمرار»؛ به اين معنا كه «سنت»، فقط به راه و طريق اطلاق نمىگردد؛ بلكه درصورتىكه آن راه و طريق، براثر تكرار و استمرار، دوام و بقا يابد، «سنت» ناميده مىشود. برايناساس، اگر كسى يك يا چند بار غيرمستمر، كار درست يا غلطى انجام دهد، نمىگويند كه سنت خوب يا بد او چنين است.
ب) «سنت» در اصطلاح
اين واژه نزد هريك از فقيهان، اصوليان و محدثان، تعريف خاصى پيدا مىكند؛ زيرا هريك بهمقتضاى غرض و هدفى كه از آن علم دارند، تعاريف متفاوتى از واژه «سنت» به دست دادهاند. براى مثال، علماى حديث بدان سبب از سنت پيامبر(ص) بحث مىكنند كه آن حضرت را اسوه، امام و هدايتگر مىدانند. ازاينرو هرآنچه از سيره، خُلقيات، خِلقيات، شمائل، اخبار، اقوال، افعال و... را كه از آن حضرت رسيده باشد، نقل مىكنند و به بحث و بررسى آنها مىپردازند؛ چه داراى حكم شرعى باشد، چه نباشد. ولى فقها ازآنرو به سنت پيامبر(ص) مىپردازند كه افعال آن حضرت را دليل بر حكم شرعى