287
تناقضات بىپايان
چنانكه مشاهده شد، ابن حجر در كتاب «تهذيب التهذيب» ادعا مىكند كه نواصب و خوارج به راستگويى و ديندارى مشهورند. ولى در «لسانالميزان» با فراموشى سخنان خود و تغيير موضع، مىگويد: «نبايد به مراسيل خوارج اعتنا كرد».
اولاً: او با اين سخن مهم خود، مطالب نهفتهاى را آشكار كرده است؛ اما بايد توجه داشت كه اين سخن، تنها اختصاص به مراسيل ندارد، بلكه تمام روايات خوارج و نواصب را دربرمىگيرد؛ زيرا اگر گروهى، خواستههاى خود را بهصورت حديث درآورد و نشر دهد، آيا مىتوان فرقى بين مراسيل و مقاطيع آنان گذاشت؟ بلكه بايد خط بطلان بر تمام روايات آنان كشيده شود. اين گفته ابن حجر، بالاترين دليل بر نقض استدلال اوست و جاى تأسف دارد كه شخصيتى همچون او، براى خوشآمدن «قبيله نفاق»، آنان را چنين تطهير مىكند و به توجيه و تأويل سخنان پيامبر(ص) مىپردازد.
ثانياً: دشمنِ على(ع)، به مفاد احاديث نبوى، منافق است و خداوند نيز شهادت به دروغگوبودن منافق داده است. بنابراين، نمىتوان خوارج و نواصب را راستگو دانست و روايات آنان را نقل كرد. 1
ثالثاً: برخى انديشمندان، به نظريه مطرحشده در توثيق نواصب اعتراض كردهاند؛ بهطورىكه بشار عواد معروف، در اين باره مىنويسد:
كيف يكون من ينصب العداء ويشتم علي بن أَبيطالب(رضى الله عنه) متديناً ومتمسكاً بإمور الديانة وكيف يكون بغض علي بن ابيطالب وسبّه ديانة هذا كلام لايليق بالحافظ ابن حجر ان كلّ من سبّ احدًا من اصحاب النبي(ص) فهو مبتدعٌ ضالّ لايحتج به ولاكرامة والله اعلم. وقال ابن حجر في التقريب: صدوقٌ ناصبيٌ. قال بشار: لايكون الناصبي صدوقاً بل هو ضعيف انشاء الله. 2