261سپس وى درباره انگيزه تأليف اين كتاب مىنويسد:
آنچه سبب شد تا من اين كتاب را بنگارم، اين بود كه در محضر شمارى بزرگان، فقيهان، قاضيان، امنا و زبدگان بودم كه يادى از اميرمؤمنان علىبنابىطالب شد. يكى از فقيهان برجسته، درباره آن حضرت گفت: «او قرآن را از حفظ نبود»، و به سخن شعبى استناد كرد كه او به اين سخن تصريح كرده است. من گفتم: «كسى جز او نيست؟! آيا صحابه به اين مسئله، آگاهتر از شعبى نيستند كه شهادت به حافظبودن قرآن براى علىبنابىطالب دادهاند...». آنگاه در همان مجلس، سخن از بناتالنبى(ص) به ميان آمد: زينب، رقيه و امكلثوم. برخى از آنان گفتند: «راويان، اين را كه آنان فرزندان خديجه از رسولالله(ص) باشند، انكار مىكنند». من گفتم: «آنان دختران اويند؛ جز آنكه از فاطمه در روايات، بيشتر ياد شده و فضايل او فزونتر است».
اهتمام سياسى بهدليل تصحيح حديث طير و غدير
تصحيح برخى احاديث همچون حديث طير و غدير، نوشتن كتاب فضايل فاطمة الزهراء(س) و روىگردانى از معاويه و بنىاميه، باعث شد كه حاكم نيشابورى را «ثقة في الحديث و رافضي خبيث» بخوانند تا بتوانند ازاينطريق، مواضع وى را بىاثر كنند.
اينگونه مواضع حاكم نيشابورى، سبب سردرگمى انديشمندان هنگام بررسى احوالات وى شد. ازاينرو عدهاى از متعصبان گفتند: «حاكم، رافضى پليد است». ولى ذهبى 1، ابن حجر و سبكى 2 از اين ديدگاه انتقاد كردند؛ چنانكه ذهبى با نفى رافضىبودن حاكم،