204مىگويد: «وى دروغگو نيست و نقل روايت از ايشان مشكلى ندارد». ولى وقتى به وى گفته مىشود كه حسينبنحسن در معايب ابوبكر و عمر چيزى نوشته است و گرايش حسين به تشيع را به عبدالله يادآورى مىكنند، وى مىگويد: «اگر اينگونه، است، از وى حديث نقل نكنيد». 1
آيا نمىتوان گفت حسين اشقر و ديگران، براساس نصوصى كه از پيامبر(ص) به ايشان رسيده است، آن كتاب را نوشته و مأجورند؟! چنانكه درباره فضيلبنعياض 2 با اينكه در تحقير عثمان، رواياتى نقل كرده است، ذهبى در دفاع از وى مىنويسد:
فالفضيل روى ما سمع ولم يقصد غضاً ولا أزري على اميرالمؤمنين عثمان بن عفان ففعل ما يسوغ افبمثل هذا يقول تركت حديثه. 3