64گشته، و رشد نموده و با زحمات طاقت فرساى دلباختگان وحى، يعنى فقها، به ما رسيده است. بىشك عمق و گستردگى فقه، از مهمترين افتخارات اسلام به شمار مىآيد؛ زيرا پاسخگوى نيازهاى آدمى، از گهواره تا گور است. به تعبير امام خمينى(قدس سره): «فقه، تئورى واقعى و كامل اداره انسان و اجتماع، از گهواره تا گور است». 1
فقها كه متوليان فقه هستند، وظيفه دارند جهت تحقق اين رسالت بزرگ از يكسو عوامل كارآمدسازى فقه را مورد توجه قرار دهند و از سوى ديگر، موانع تحقق اين رسالت را بازشناسى و برطرف سازند. در اين باره مطالب فراوان و گوناگونى شايان بحث و دقت است؛ از جمله آنها، كه از اهميت بسيار برخوردار مىباشد، عبارت است از: «موضوعشناسى فقهى».
از آنجا كه موضوع علم فقه، «افعال و رفتار فردى و اجتماعى مكلفان» است و اين موضوع، همواره با راه پيدا كردن صنعت و تكنيك در زندگى انسانها، دچار تغييرات بنيادين و همه جانبه شده و سيره و سيماى جوامع انسانى را دگرگون كرده است، اين شبهه پيش آمده كه «فقه نمىتواند پاسخگوى نيازهاى جوامع پيشرفته باشد»! ازاينرو تشخيص موضوع، كه در استنباط حكم، سهم بسزايى دارد، از اهميت ويژهاى برخوردار است و دقت و ژرفنگرى بيشترى را مىطلبد.
امامخمينى(قدس سره) در «اهميت موضوعشناسى فقه» مىفرمايند:
زمان و مكان، دو عنصر تعيين كننده در اجتهادند. مسئلهاى كه در قديم داراى حكمى بوده است، ظاهر همان مسئله، در روابط حاكم بر سياست و اجتماع و اقتصاد و يك نظام، ممكن است حكم جديدى پيدا كند؛ بدان معنا كه با شناخت دقيق روابط اقتصادى و اجتماعى و سياسى، همان موضوع اول كه از نظر ظاهر، با قديم فرقى نكرده است، واقعاً موضوع جديدى شده است كه قهراً حكم جديدى مىطلبد. مجتهد بايد به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد... حكومت در نظر مجتهدِ واقعى، فلسفه عملى تمامى فقه در تمامى زواياى زندگى بشريت است. حكومت، نشان دهنده جنبه عملى فقه در برخورد با تمامى معضلات اجتماعى و سياسى و نظامى و فرهنگى است. 2