32حتى اشخاص دور از مكه در مقام ثبوت، پذيرفتهاند، اما در مقام اثبات، به گونهاى آن را نسبت به اشخاص دور از مكه، رد كردهاند. در اين بخش، دلائل اين نظريه، نقد و بررسى مىشود.
الف) رابطه عمره با حج
عمره، به عمره تمتع و عمره مفرده تقسيم مىشود. عمره مفرده، گرچه پس از حج قِران و افراد آورده مىشود، ليكن، عملى مستقل است. از اين رو بحث درباره آن، از اين جهت است كه آيا واجب مستقلى است بر تمام مكلفان و ربطى به وجوب حج تمتع ندارد يا اينكه هنگامى واجب مىشود كه حج تمتع نيز واجب باشد؟
فقها در اين مطلب اختلاف دارند؛ برخى از آنان، نظر دوم را پذيرفتهاند. ازاينرو چنين فتوا دادهاند: «شخصى كه براى حج مستطيع نيست و بر عمره مفرده استطاعت دارد واجب نيست بر او كه عمره بگزارد».
در برابر اين نظريه، برخى از فقها باور اول را پذيرفتهاند و فتوا دادهاند: «چنانچه شخصى براى حج استطاعت نداشته باشد و استطاعت انجام عمره مفرده را داشته باشد، واجب است آن را انجام دهد و فرقى نمىكند كه نزديك (حاضر) باشد يا دور (نائى) از مكه باشد».
مهمترين دليل گروه اول، ارتباط و تداخل عمره، در حج تمتع است؛ در اين صورت، هنگامى عمره واجب است كه حج نيز واجب باشد و به تنهايى واجب نيست. تنها كسانى كه نزديك مكه هستند و وظيفه آنها انجام حج قِران يا افراد است، از قاعده كلى ارتباط عمره با حج، استثنا شدهاند؛ زيرا بر آنها واجب است عمره مفرده انجام دهند و بر ديگران انجام عمره مفرده واجب نيست. آيتالله خويى در اينباره مىفرمايد:
اگر بپذيريم ادله وجوب عمره اطلاق دارد و كسانى را كه از مكه دور هستند دربرمىگيرد، اين اطلاق با دليلى كه دلالت دارد بر ارتباط وجوب عمره با وجوب