24
عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ(ع) عَنْ يَوْمِ الْحَج الْأَكْبَرِ فَقَالَ هُوَ يَوْمُ النحْرِ وَ الْأَصْغَرُ الْعُمْرَةُ. 1
معاوية بنعمار مىگويد: از امام صادق(ع) در مورد روز حج اكبر سؤال كردم. حضرت در جواب فرمودند: «آن روز، روز قربانى است و حج اصغر عمره است».
ركن
اين واژه به تصريح اهل لغت به صورت ركِنَ يركَنُ و ركَنَ يركُنُ به كار مىرود. مصدر اين فعل، ركَن و ركون، به معناى ميل و اطمينان پيدا كردن، است. 2 ابن فارس ريشه اين لغت را قوت دانسته و ركن الشيء را جانب قوىتر يك چيز برشمرده است. 3 به طور كلى مىتوان گفت: ركن، بخشى از يك شيء است كه با تكيه بر آن، آرام و قرار حاصل مىشود و از اينرو براى قوت نيز مورد استفاده و استعاره قرار مىگيرد. 4 پس قوت، عزت و قدرت، آثار سكون و اطمينان است. 5
اين واژه با حفظ معناى لغوى خود، به سه اصطلاح در فقه كاربرد دارد. اصطلاح اول در مسائل مربوط به نماز است. ركن در اين اصطلاح اينگونه تعريف شده است:
والركن في مصطلح الفقهاء يطلق على الجزء الأصيل القويم من كل عمل، و