73
نامه دوّم مظفّر اعلم
مظفر اعلم در پاسخ به تلگراف شماره 1782 خطاب به وزارت امور خارجه مىنويسد:
جده، 27 اسفند 1330
دفتر محرمانه، شماره 82
وزارت امور خارجه
در پاسخ تلگراف شماره 1782 معروض مىدارد:
اينجانب موضوع بقيع را هيچگاه از نظر دور نداشته و علاوه بر وظايف و دستورات ادارى، وظيفه دينى خود مىدانم كه تا حد امكان در اين باب اقدام و اتمام نمايم و پيوسته درصدد بهدست آوردن فرصت مناسبى باشم كه اين موضوع را با مقامات مؤثر كشور كه فعلاً بعد از خود پادشاه، اميرفيصل نايبالسلطنه حجاز و وزير خارجه است در ميان نهاده و مذاكراتى را كه در زمان سفارت جناب آقاى دشتى در قاهره، در اين زمينه با امير معظمله شده و بىنتيجه مانده بود، تجديد نمايم. ولى بهطورىكه در گزارش محرمانه 30- /25 /7 30 عرض شده است، در اينمدت پنجاه و اندى كه اينجانب در جده مىباشم، معظمله بيش از چند روزى در جده نبوده و پيوسته در رياض يا در شكارگاه بوده است و فرصت ملاقات ممتد و مناسبى بهدست نيامده است. چند روز ديگر عازم ايتاليا است و مقتضى نيست فعلاً با ايشان در اين مسائل وارد بحث شويم.
و اما راجع به مذاكرات آقاى دشتى هيچگونه پرونده و سابقهاى در اين سفارت نيست، ولى از قرار اظهار آقاى آزرمى كه در آن مذاكرات حضور داشته است و در گزارشهاى قاهره منعكس است، امير فيصل روى توافقى نشان نداده و متمسك به مشكلات مذهبى و عقيدهاى گرديده و اظهار داشته است ممكن است هيئت علمى ايرانى در اين زمينه با علماى ما وارد مباحثه شده و آنها را با ادلّه شرعيه متقاعد نمايند و يا خود مجاب شوند و نتيجه عدم امكان اين امر را؛ يعنى احياى قبر را خاطر نشان