50و گفتند: دست از خدايان و بتهاى خود برنداريد [بهخصوص] بتهاى «وَد»، «سواع»، «يغوث»، «يعوق» و «نسر» را رها نكنيد.
عطاء از ابنعباس نقل مىكند كه:
بتهايى كه ميان عربها در زمان حضرت نوح(ع) بود، هر يك به قبيلهاى اختصاص داشت؛ بدين صورت كه بت وَد به قبيله كلب در دومة الجندل، و بت سُواع به قبيله هذيل، بت يغوث به قبيله مراد و سپس به قبيله بنىغطيف در سرزمين سبأ، بت يعوق به قبيله همدان و بت نَسر به قبيله بزرگ آلذىكلاع اختصاص داشت. اين نامها از آن مردان صالحى از قوم حضرت نوح(ع) بود. پس از آنكه آنها از دنيا رفتند، شيطان به قوم آنها وحى كرد كه بتهايى را در محل نشستن آنها بگذارند و هر يك از بتها را به نام آنها بخوانند. آن قوم نيز چنين كردند و آن بتها پرستش نشدند تا اينكه آن قوم از دنيا رفتند و پس از مدتى اين جريان منسوخ شد و مردمان بعدى، بتها را عبادت كردند. 1
ابنتيميه در منهاج السنة اقرار كرده است كه نهى واردشده در مورد پرستش بتهاست، نه زيارت قبرها. 2
قرار دادن مجسمهها همانند بت بر روى قبرها
پاسخ ما به استدلال اين احاديث اين است كه ظاهر اين روايتها بيان مىدارد كه نمىتوان تصاوير و تمثالهايى به شكل صاحبان قبرها (انبيا(عليهم السلام) يا بندگان صالح) ترسيم كرد تا آن تصاوير و تمثالها، بت محسوب شده و مانند الههاى پرستش شوند؛ همانند آنچه كه مشركان انجام مىدادند. اين مسئله با عمران و آبادسازى قبر مطهر پيامبر(ص) و عبادت و توجه به سوى خداوند متعال، تفاوت بسيار دارد. براى اين پاسخ، شواهدى وجود دارد كه به آنها اشاره مىكنيم.