76چون در خانهها كسى باقى نماند به دكانها و مساجد رفتند و هر كه بود، حتى گروهى كه در حال ركوع و سجود بودند، كشتند. كتابها را كه در ميان آنها تعدادى مصحف شريف (قرآن) و نسخههايى از صحيح بخارى و مسلم (از معتبرترين كتابهاى حديثى در نزد اهل سنت) و ديگر كتب حديث و فقه بود در كوچه و بازار افكندند و آنها را پايمال كردند. اين واقعه در سال 12 ه .ق اتفاق افتاد. 1
وهابيان پس از قتلعامطائف، نامهاى به علماى مكه نوشته و آنان را به آيين خويش دعوت كردند. سپس صبر كردند تا ايام حج منقضى شد و حاجيان از مكه بيرون رفتند، آنگاه قصد مكه نمودند.
به نوشته شاه فضل رسول قادرى (هندى)، علماى مكه در كنار كعبه گرد آمدند تا به نامه وهابيان نجد پاسخ گويند، در حين گفتوگو و مشاوره آنان، ناگهان جمعى از ستمديدگان طائف داخل مسجدالحرام شدند و آنچه را بر آنان گذشته بود، بيان داشتند و در ميان مردم شايع شد كه وهابيان به مكه آمده و كشتار خواهند كرد.
مردم مكه سخت در وحشت و اضطراب افتادند. علما اطراف منبر (در مسجدالحرام) جمع شدند. ابوحامد خطيب به منبر رفت و نامه وهابيان و جواب علما در رد عقايد آنان را قرائت كرد. آنگاه خطاب به علما وقضات و ارباب فتوا گفت: گفتار نجديان را شنيديد و عقايدشان را دانستيد.درباره آنان چه مىگوييد؟ همه علما و مفتيان اهل سنت، از مكه و ساير كه براى اداى مناسك حج آمده بودند، به كفر وهابيان حكم كردند و بر امير مكه واجب دانستند به مقابله با آنان بشتابد و افزودند كه بر مسلمين واجب است او را يارى كنند و با وى درجهاد شركت نمايند و هركس بدون عذر، تخلف كند، گنهكار بوده و هركس در اين راه شركت كند مجاهد و در صورت كشته شدن شهيد خواهد بود. در اين امر، اتفاق نظر بود و فتواى مزبور را نوشتند و همه مهر كردند... . 2