22و منع براى اصلاح» است 1 و «قضاوت و داورى» در حقيقت از مصاديق منع از فساد و منع براى اصلاح مىباشد.
اصطلاح «حكم» با كاربردهاى متعدد و به تبع در تعريفهاى گوناگون تبيين گرديده است. 2 شهيد اول(رحمه الله) در تعريف حكم شرعى مىنويسد: «خطاب شارع كه مربوط به كارهاى مكلفان مىشود، به گونه اقتضا يا تخيير». 3 از محقق نايينى(رحمه الله)، در تعريف حكم، چنين نقل شده است: «آنچه در مورد عمل مكلفان به گونه اقتضا (وجوب، حرمت، كراهت و استحباب) يا تخيير (اباحه) جعل شده است». 4 محقق خويى(رحمه الله) «اراده و كراهت مولا» را تعريف حكم مىداند. 5
اما شهيد صدر(رحمه الله) - پس از انتقاد از تعريف شهيد اول و فاضل مقداد(رحمهما الله)، مبنى بر اينكه خطاب شرعى حكم نيست، بلكه كاشف از آن است - مىنويسد: «حكم شرعى، تشريعى است كه از طرف خداوند، براى منظم ساختن زندگى انسان، صادر شده است». 6
در اين نوشتار براى تبيين مفهوم حكم، به برخى از اقسام آن اشاره مىشود:
1. حكم واقعى و ظاهرى
حكمى كه در موضوع آن شك به حكم شرعى فرض نشده باشد حكم واقعى، و حكمى كه در موضوع آن شك به حكم شرعى فرض شده باشد، حكم ظاهرى است. 7