20
رفض
«رفض» در لغت به معناى ترك كردن، جداشدن و كنارگذاشتن چيزى يا كسى است؛ 1 اما در معناى مصطلح آن، اقوال ضدونقيض فراوانى بيان شده، و چون درك اين واژه در كنار اصطلاح شيعه فهميدنى است، اين دو با هم بررسى مىشوند.
مجموع تعبيرهاى اهلسنت را از شيعه، رفض و مشتقات آنها، در قرنهاى نخستين اسلامى، مىتوان در چند گزينه گرد آورد:
1. شيعه: به كسى اطلاق مىشود كه هرچهار خليفه نخست را بپذيرد، ولى على(ع) را بر عثمان مقدم دارد 2 يا با دشمنان آن حضرت(ع)، همانند معاويه، دشمنى كند. 3 اين نوع تشيع «بدعت صغرا» نيز ناميده شده كه رواياتشان پذيرفتنى است؛ 4
2. رافضى: به كسانى گفته مىشود كه شيخين را رفض، و درباره على(ع) غلو مىكنند. البته غلو در ديدگاه آنان، مقدم شمردن اميرمؤمنان(ع) بر شيخين است. بنابراين به رافضى، «شيعه غالى» نيز اطلاق مىشود 5؛
3. شيعى جلد: اصطلاحاً به كسى گفته مىشود كه على(ع) را از