37كاهين از قراى مهارجان در ولايت قاين افتاد و به واسطه عارضهاى كه آن مخدره را روى داد، خرمن زندگانى به باد داد. محرمانش به امر تجهيز و تكفين پرداخته و آن درّ ثمين را بر سر پشتهاى در صدف خاك مدفون ساختند و قبهاى بر سر تربت او برافراختند و از بركات آن قبه زاهره، بر دامن آن عقبه فاخره، سوقى پيدا شد كه مخارج راه ندارد و از سقف آن سوق، آبى به غايت شيرين متقاطر است و از اجتماع قطرات آب در وسط آن، آبخانهاى صورت گرفته و بر دهان سوق، صفهاى ساختهاند و در پيش صفه، تختى است كه آب از زير آن جارى است و از شيوه (جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ) نشان مىدهد.
صاحبان امراض و علل، از نوشيدن آن آب زلال، شفا يافته و بىآسيب و خلل مىگردند. نويسنده بهارستان گويد كه در مقاله متقدمه، حديث آمدن حضرت امام محمدتقى(ع) را به خراسان از راه طبس مسينا و عبور بر ولايت قهستان از تاريخ بيهق نقل نموديم و بسى نزديك به حدس است كه در آن سفر كه منظور از آن، ازدواج امالفضل دختر مأمون خليفه عباسى بوده، مخدراتى از خاندان عصمت با حضرت جواد همراه باشند و اين مخدره، در ذهاب يا اياب، در منزل كاهين وفات يافته باشد. نويسنده گويد: